عناصر مختلفی چون دربار و استعمارگران اروپایی و سیاستمداران خودباخته داخلی در تلاش بودند بتوانند سنت های فرهنگی غرب بخصوص پوشش آنان را در جامعه ایران رواج دهند. این درحالی بود که اکثریت جامعه زنان ایران با همه این تلاشها، پوشش لباس و حجاب خود را که برگرفته از سنت و ارزش های دینی بود، نگه داشته و از آن دفاع و حراست نمود. یکی از مسائلی که از دیرباز مورد توجه محققان و جامعه شناسان مختلف ایرانی و غربی قرار گرفته، وضع پوشش زنان در جامعه ایران از دوران باستان تا کنون بوده است. فرهنگ ایرانی یک فرهنگ شرقی همراه با پوشش مناسب بود که ورود اسلام نیز باعث تثبیت این جایگاه شد. شروع عصر قاجار آغاز تاریخ معاصر ایران و ورود ایران به عرصه تحولات نوین جهانی است؛ و تحولات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و اقتصادی و متعاقب آن افزایش سطح آگاهی جامعه به خصوص زنان و مشارکت مستقیم آن ها در جنبش های اجتماعی این عصر، تغییرات گسترده ای در سطح آگاهی جامعه قاجاری ایران به وجود آورد.
از اینرو بسیاری از محققان و صاحب نظران علوم اجتماعی معتقدند هستند که ریشه بسیاری از تفکرات، اندیشه و رویکردهای اجتماعی و فرهنگی ایرانیان ریشه در آن ادوار تاریخی دارد. همزمان با انقلاب مشروطه و دگرگونی در ساختار سنتی جامعه ایران، تغییراتی نیز در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ایران رخ داد. البته این تغییرات بسیار محدود بود چرا که جامعه ایران همچنان ساختار سنتی و ارزشی خود را حفظ کرد.
شکل پوشش زنان در این دوره را به روشنی می توان در منابع و سفرنامه ها و خاطرات به جای مانده از آن دوره دید. با توجه به منابع و اسناد و سفرنامه ها و خاطرات و تصاویر این دوره می توان گفت که زنان ایران دارای پوشش کامل بوده اند. البته پوشش زنان در عصر قاجار در محیط خانه و بیرون از آن دارای تغییراتی بوده است که می توان آن را در سه دوره تقسیم بندی کرد.
دورهی اول: از ابتدای دوران قاجار تا مسافرت «ناصرالدینشاه» به اروپا
در دوره اول قاجار پوشش و لباس زنان در واقع ادامه عهد صفویه و زندیه بود. در این دوره لباس زنان نسبت به دوره قبل تا حدودی ساده بود و با لباس مردان چندان اختلافی نداشت. زنان در آن زمان، همانند مردان، شلوار گشاد و بلندی به پا می کردند و روی آن دامن گشاد و نسبتا بلندی می پوشیدند . اولیویه جهانگر اروپایی که در آغاز دوره قاجار به ایران سفر کرده است در مورد پوشاک زنان در زمان آغامحمدخان بنیانگذار حکومت قاجاریه چنین نوشته است: « در بیرون از خانه، خانم ها سراپای خود را در چادر بزرگ مشکی یا بنفش حاشیه دار می پوشاندند و چاقچور در پا می کردند و روبنده سفیدی که در مقابل صورت دارای دو سوراخ به شکل چشم یا توری مسدس بود، روی صورت می کشیدند. کفش خانم ها در این دوره نیز همانند دوره پیشین، راحتی و نعلین و ساغری نوک برگشته بود که در انواع رنگ ها دوخته می شد. این طرز لباس پوشیدن کمابیش و تا هنگام سفر ناصرالدین شاه به اروپا ادامه داشت.»
دورهی دوم: دوران ناصرالدین شاه
منابع بیان نموده اند که سرآغاز تغییر در پوشش زنان، دوره ناصرالدین شاه می باشد که با مسافرت او به اروپا و روسیه و دیدن زنان روسی که شلوار بافتهی چسبان و نازکی به پا کرده بودند و دامن های بسیار کوتاهی به اندازه یک وجب روی آن پوشیده بودند، شاه را بر آن داشت که زنهای حرم خود را به پوشیدن این نوع لباس تشویق کند. او زنان حرمسرا را واداشت تا چاقچورها (شلوار بلند چین دار مخصوص زنان) را کنار گذارند، شلیته هاى کوتاه بپوشند و سر و موى خود را نیز با روسرى هاى سفید ساده بپوشانند. سلیقه شاه اندک و آرام از درون حرمسرا به بیرون سرایت کرد و بسیارى از زنان و دختران خواص نیز به آن گراییدند اما این حرکت در میان مردم عادی و به دلیل فضای مذهبی حاکم بر جامعه، جای خود را پیدا نکرد و همچنان زنان ایران پوشش خاص و سنتی خود را در خانه و بیرون از خانه داشتند.
سیاحان غربی بر خلاف اینکه هرگز نمی توانستند به حریم خصوصی خانواده های ایرانی راه پیدا کنند ولی در مقابل در مهمانی های خصوصی شاهان و شاهزادگان قاجار شرکت می کردند و از نزدیک بسیاری از مسائل را مشاهده می کردند که گزارش های آنها گواه این موضوع است. پولاک مینویسد: "در داخل خانه آرایش زنان غلیظتر و پوشش آنها سبکتر و کمتر است. در خانه زن معمولاً سر خود را با پارچه یا شالی میپوشاند که گوشه های آن از پشت آویزان است و پیراهن، عبارت از پارچهای نازک و ابریشمی به رنگ صورتی یا آبی که گلدوزی شده با حاشیه های طلایی میباشد."
در مورد پوشش زنان ایرانی در بیرون از خانه در عهد ناصری، سفیر ژاپن می نویسد: " در چند ماهی که اینجا بودیم هرگز زنی رویش را به ما ننمود و نتوانستیم صورت زنها را بی حجاب و چادر ببینیم. در این وضع، زشت یا زیبا و جوان یا پیر بودن زنها را از روی رنگ و حالت دست هاشان که شاداب یا چروکیده است، قیاس و ارزیابی می کردیم."
همچنین هِنری موزر که در دوره ناصرالدین شاه قاجار از ایران دیدن کرده نیز درباره پوشش زنان می نویسد: " یحتمل، مطالعه کنندگان این سیاحت نامه، مرا مذمت می نمایند که در روایت خود از زنهای ایران چندان ننوشته ام، این فقره صحت دارد. ولی از چیزی که شخص ندیده و نمی داند، چگونه صحبت نماید؟ در ترکستان و ایران، زنها به قدری مخفی هستند که ممکن نیست آنها را دید و دسترسی به آنها نمی توان داشت و حتی از آنها هرگز صحبت هم نمی شود. وضع زن در صفحات مشرق زمین به کلی مختلف است از وضع زنهای مغرب زمین".
دورهی سوم: دورهی مظفرالدین شاه تا پایان دورهی قاجار
در این دوره، لباس بیرونی خانمها، چادر یکشکل و همانندی بود که سر تا پای زنان را کاملاً میپوشاند و معمولاً از پارچههای ابریشمی، پشمی، تافته و اطلس بود که به رنگهای سیاه، آبی پررنگ و آبی نیلی تهیه میشد. عموم زنان دیگر از پارچه های نخی راه راه یا گلدار استفاده میکردند که با دو شیوهی دوخت از هم شناخته میشدند.
بر روی این چادرها روبندی بهمنظور پوشاندن چهره استفاده میشد که پارچههای چهارگوش و یا مستطیل شکل بود و قسمت پوشش چشمها را توردوزی کرده بودند. در اواخر دورهی قاجار، نوعی روبنده به نام «پیچه» متداول شد که کوچک و مربع شکل بود و از موی دم اسب تهیه میشد. کت و دامن و لباس به شیوهی فرنگی بهویژه در میان زنان طبقهی مرفه برای پوشش در داخل خانه افزایش یافت. خانوادههای وابسته به دربار از این نوع پوشش استفاده میکردند.
اما لباس زنان ایلیاتی و روستایی که اکثر آنها در کارهای اقتصادی خانواده سهمی داشتند، بهمراتب شکل راحتتر و آزادتری داشت. بیشتر آنها از همین لباسهای محلی امروزه استفاده میکردند. کلود انه، سیاح اروپایی که در زمان مظفرالدین شاه از ایران دیدن نموده، می نویسد: « به طور طبیعی و بنا بر عادت اروپایی، من زنان را با کنجکاوی و در عین حال، توجه بیشتری نگاه می کردم. البته فقط نگاه می کردم، بی آن که چیزی ببینم. به نظر من زنان ایرانی، بیش از تمام کشورهای مشرق زمین، مقید به حجابند و با دقت و وسواس بیشتری قد و بالا و چهره خود را می پوشانند. وقتی از منزل خارج می شوند، سر تا پای خود را در چادر سیاه بزرگی که از پارچه ای بالنسبه لطیف، اما بی هیچ زیبایی و ظرافتی درست شده است می پیچند.
این معمای پیچیده در پرده، در برخورد اول، نوعی خشم آمیخته با کنجکاوی در مردان اروپایی به وجود می آورد. برخلاف آن چه ظاهر پوشیده در حجاب زنان ایرانی نشان می دهد، چنین به نظر می رسد که همین زنان در زندگی خود از آزادی زیادی برخوردارند. بیشتر آنها هر وقت دلشان بخواهد و بی آن که کسی همراهشان باشد از خانه خارج می شوند.»
ما عکس های زیادی از دوران ناصرالدین شاه به بعد داریم که بیانگر وضع پوشش زنان در اقشار مختلف ایران است. از جمله می توان به هفت هزار عکس از آنتوان اروپایی از جامعه و اقشار و طبقات مختلف ایران اشاره کرد که او توانسته در مجموعه کامل خود عکس زنان ایرانی اعم از درباریان و طبقات مختلف جامعه تا پائین ترین طبقه را در اواخر عصر قاجار و اوائل حکومت رضا خان بگیرد و بعنوان اسناد امروزه می توانیم به آن اشاره کنیم.
نکته قابل توجه که به هنگام مطالعه پوشش زنان ایران در عصر قاجار نباید آن را از یاد برد این است که، استعمارگران اروپایی در عهد قاجار تلاش هایی برای تغییر پوشش زنان ایرانی انجام دادند. استعمارگران از همان ابتدا، حرکتهای استعماری خاصی را برای بی هویت کردن و تهی نمودن جامعه اسلامی ایران در عصر قاجار به صورت پنهان و حساب شده آغاز نمودند. این تلاش ها از زمان فتحعلی شاه آغاز شد. چنانکه در سفر نامه ابوالحسن خان ایلچی، به رابطه آزاد زن و مرد و حضور آزاد زنان در مجامع مردان در غرب بدون حجاب و آرزوی نویسنده سفرنامه برای رسیدن کشور ایران به چنین وضعیتی اشاره شده است.
ریچارد هَمفری یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس در ایران به ارزیابی پوشش زنان ایرانی پرداخته و نوشته است: در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده ای به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند...پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از بین رفت وظیفه ماموران ما آن است که جوانان را به عشق بازی و روابط نامشروع با زنان غیر مسلمان کاملا بدون حجاب ترغیب کنیم تا زنان مسلمان از آن تقلید کنند...
همفری در توصیه هایش به ماموران به ذکر بعضی از نقاط قوت و عوامل نیرو بخش مسلمانان می پردازد: زنان آنها با حجاب اند و این امر موجب شده که فساد و فحشا در جوامع آنها سرایت نکند. انواع مفاسد از زنا، لواط، شراب و قمار را باید بین مسلمانان شایع کرد. در مورد خام کردن جوانان مسلمان چه دختر و چه پسر باید کوشید و آنها را در عقاید مردد ساخت. از طریق مدارس ،کتابها، مجلات و جراید و رادیو ... آنان را فاسد ساخت.
با توجه به مطالب فوق، باید گفت که در دوره قاجار ما شاهد پوشش و حجاب کامل زنان در بیرون از خانه هستیم. با این حال عوامل متعددی چون نقش دربار و استعمارگران اروپایی و سیاستمداران خودباخته ایرانی از همه بیشتر در تلاش بودند که بتوانند سنت های فرهنگی غرب بخصوص پوشش آنان را در جامعه ایران رواج دهند. این درحالی بود که اکثریت جامعه زنان ایران با همه این تلاش ها ، پوشش لباس و حجاب سنتی خود را که برگرفته از سنت و ارزش های دین بود، نگه داشته و از آن دفاع و حراست نموده و می نمایند.
منابع و ماخذ؛
مهرآبادی، میترا،زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی، انتشارات آفرینش ۱۳۸۶